جوان آنلاین: عملیات والفجر یک در فروردین ۱۳۶۲ در منطقه شمال فکه انجام گرفت. این عملیات کمتر از دو ماه پس از پایان والفجر مقدماتی انجام شد. در والفجر مقدماتی سپاه پاسداران طراح و مجری اصلی عملیات بود و والفجریک را هم ارتش طراحی کرده بود. دو عملیات در فاصله کمتر از دو ماه آن هم در منطقه رملی فکه که هرچند منجر به وارد آمدن تلفات و خسارات زیادی به دشمن شد، اما به هر روی هر دو عملیات در دستیبابی به اهداف کلی با عدمالفتح روبهرو شدند و به این ترتیب پرونده انجام عملیات آفندی ایران در فکه تا پایان جنگ بسته شد. در گفتوگویی که با امیرمجتبی جعفری از رزمندگان و همچنین از محققان حوزه دفاعمقدس انجام دادیم، مروری به عملیات بهاری والفجریک داشتیم که با هم میخوانیم.
علت انجام عملیات والفجر مقدماتی و یک آن هم به فاصله کمتر از دو ماه چه بود؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مروری به تاریخ دو سال اول جنگ داشته باشیم. بعد از اینکه ایران خرمشهر را پس گرفت، هرچند دشمن از مناطق وسیعی از کشورمان عقب رانده شد، ولی هنوز مناطقی در دست او باقی مانده بود. اگر عراق بعثی در آن زمان خواستههای بحق ایران را میپذیرفت، میتوانست منجر به آتشبس شود، اما دشمن در زیادهخواهیهایش اصرار کرد؛ بنابراین ایران تصمیم گرفت با چند هدف عمده به جنگ ادامه بدهد و وارد خاک دشمن شود. هدف اول پس گرفتن باقیمانده خاک ما در دست دشمن بود. دوم عقب راندن دشمن در خاک خودش تا جایی که شهرهای ما از برد توپخانههای او در امان بماند. سومین هدف هم تنبیه متجاوز بود که به همین منظور عملیات رمضان انجام گرفت. عملیاتی که با عدمالفتح روبهرو شد و همین عدم نتیجهگیری لازم در رمضان، استراتژی کلی ما در تداوم جنگ را مشخص کرد. بر طبق این استراتژی ایران تصمیم گرفت تا با انجام یک عملیات سرنوشتساز، قسمت مهمی از خاک دشمن را تصرف کند تا در مذاکرات دست برتر را داشته باشد؛ بنابراین انجام عملیات بزرگی مثل والفجر مقدماتی، یک، خیبر، بدر و... همگی طبق همین استراتژی صورت گرفتند. بزرگترین عملیات آفندی ما بعد از رمضان، والفجر مقدماتی بود که، چون با عدمالفتح روبهرو شد، فرماندهان تصمیم گرفتند طرح ارتش را اجرا کنند و والفجریک کمتر از دو ماه پس از والفجر مقدماتی انجام شد.
چرا منطقه فکه برای انجام این دو عملیات در نظر گرفته شد؟
یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت در عملیات رمضان، موانع مصنوعی وسیع دشمن نظیر سنگرهای مثلثی، میادین مین و... بود؛ بنابراین فرماندهان برای عملیات بعدی سعی کردند مناطقی را در نظر بگیرند که به دلیل وجود موانع طبیعی، عراق فکرش را نمیکرد که ایران بخواهد آنجا عملیات انجام دهد؛ لذا در این مناطق یا از موانع کمتری استفاده میکرد یا نیروی کمتری را به کار میگرفت. فکه یک منطقه رملی بود و در برخی از نقاطش نیز حالتی نیمه کوهستانی داشت. مثلاً جبال فوقانی در شمال منطقه فکه در دست عراق بود و با وجود این موانع، عراق کمتر فکرش را میکرد که ایران بخواهد در چنین منطقهای عملیات کند.
طرح عملیات والفجر مقدماتی را سپاه داده بود، گویا ارتش با این طرح مخالف بود.
بله. البته این اختلافنظرها در امر مهمی، چون جبهههای جنگ یک امر طبیعی بود. هرکسی نظر و صلاحدیدی داشت و نهایتاً در قرارگاه مرکزی این طرحها سبک و سنگین شده و یکی انتخاب میشد. سپاه، جنوب فکه را برای عملیات پیشنهاد داده بود و ارتش میگفت، چون جبال فوقانی منطقه فکه در دست دشمن است، به فرض اینکه ما بتوانیم در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی پیشروی کنیم و موفق هم بشویم، وجود دشمن در این جبال باعث میشود تا همچنان نیروهای ما در زیر دید و تیر ارتش بعث باشند. هم ارتش و هم سپاه طرح خود را داشتند و نهایتاً طرح سپاه در قرارگاه مرکزی پذیرفته شد و عملیات والفجرمقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ انجام گرفت. در این عملیات عمق منطقه عملیاتی بسیار زیاد بود. در برخی از نقاط نیروهای جان برکف بسیجی باید تا ۲۵ کیلومتر را شب هنگام طی میکردند که مسافت بسیار زیادی است. آن هم در منطقه رملی فکه که عبور و مرور در آن به سختی صورت میگرفت. تازه وقتی نیرو به خط دشمن میرسید و درگیر میشد، نیاز به پشتیبانی و نیروی تازه نفس بود که به دلیل نبود جادههای مناسب، پشتیبانی به خوبی صورت نمیگرفت و والفجرمقدماتی با عدمالفتح روبهرو شد. بعد از پایان این عملیات، طرح ارتش که انجام عملیات در شمال فکه بود مورد بررسی قرار گرفت و در ۱۸ فروردین ۱۳۶۱ والفجریک در شمال فکه آغاز شد.
طرح ارتش برای انجام عملیات والفجریک چه بود؟
در طرح فرماندهان ارتش اینطور عنوان شده بود که از جبال فوقانی به پایین تا پاسگاه فکه کمی از حالت رملی منطقه کاسته میشود. همین طور این محدوده ارتفاعات کمتری دارد و روی هم رفته عبور و مرور نیروها در این قسمت از فکه راحتتر صورت میگیرد. در این طرح پیشبینی شده بود که اگر ما بتوانیم خطوط دشمن را درهم بشکنیم و منطقه را تصرف کنیم، به نوعی میتوانیم اهداف عملیاتی والفجر مقدماتی را هم محقق کنیم و پوشش بدهیم. البته این را هم عرض کنم که چه عملیات والفجر مقدماتی و چه عملیات والفجریک هر دو با هدف دستیابی به شهر العماره عراق و نهایتاً تهدید بصره صورت گرفتند.
یک نکتهای اینجا مطرح است که قاعدتاً دشمن پس از عملیات والفجر مقدماتی روی منطقه فکه حساس میشد. این مسئله در کیفیت انجام والفجر مقدماتی تأثیرگذار بود؟
اتفاقاً یکی از عوامل عدم موفقیت در والفجریک، هوشیاری دشمن در منطقه فکه بود. بعثیها وقتی دیدند که ما در والفجر مقدماتی توانستیم رزمندگانمان را از عوامل طبیعی مثل رمل و ارتفاعات موجود در منطقه عبور دهیم، آمدند و خطوط خود را تقویت کردند. البته فرماندهان ما هم این مسئله را میدانستند و زمین منطقه را از جنوب به شمال فکه تغییر دادند، اما به هر حال دشمن در فکه هوشیار شده بود و همچنین یک حجم آتش سنگین توپخانهای را در والفجریک اجرا کرد. به رغم همه این مسائل، نیروهای ما اعم از ارتش و سپاه و بسیج رفتند و مثل والفجر مقدماتی، خط اول دشمن را تصرف کردند. تلفاتی هم به آنها وارد شد و خسارات زیادی متوجه دشمن شد، اما نهایتاً عواملی که عرض کردم، باعث شد تا کلیت عملیات موفق نباشد و سرنوشت والفجریک مثل والفجر مقدماتی با عدمالفتح روبهرو شود.
شهید صیاد شیرازی یک طرحی داشت به نام آتش به جای خون که در والفجریک اجرا شد، ماهیت این طرح چه بود؟
معمولاً ما در عملیات مختلف تکیه اصلیمان روی نیروهای پیاده بود. بسیجیان، ارتشیان و سپاهیان جان برکفی که به خطوط دشمن میزدند و دژها را فرو میریختند. آن زمان استطاعت ما هم در همین حد بود و به دلیل تجهیزات قویتری که دشمن داشت، تکیه ما و نقطه قوت ما روی نیروی انسانی بود. شهید صیاد شیرازی در والفجریک طرح داد که ما میتوانیم با توپخانههایمان یک حجم آتش شدید روی خطوط دشمن بریزیم تا به پیشروی نیروها کمک کند و از حجم تلفات خودی بکاهد، اما خب دشمن هم آمد و مقابله بهمثل کرد. در والفجریک توپخانه خودی چیزی در حدود ۶۰۰ هزار گلوله توپ روی سر دشمن ریخت. در پاسخ، بعثیها که امکانات بیشتری داشتند، یک میلیون گلوله توپ به سمت ما شلیک کردند، اما نکته جالب توجه این است که به رغم شلیک یک میلیون و ۶۰۰ هزار گلوله توپ از سوی دو طرف، تلفات طرفین بسیار پایینتر از حد انتظار بود.
دلیل این امر چه بود؟
یکی از دلایل اصلی کاهش تلفات به نسبت حجم آتش، وسعت منطقه عملیاتی و پراکندگی نیروها بود. فکه یک منطقه وسیع بیابانی و در برخی نقاط نیمه کوهستانی است که باعث شد نیروها در این منطقه وسیع، پراکنده باشند. از سوی دیگر وجود رملها باعث میشد تا گلولههای توپ در رملها فرو بروند و کمتر به نیروها آسیب برسانند.
سخن پایانی.
هرچند دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجریک با عدمالفتح روبهرو شدند، اما باید در نظر داشته باشیم که جنگ مثل هر واقعه دیگری فراز و فرودهایی دارد. دشمن از سوی شرق و غرب حمایت میشد و ما باید با ارتشی کاملاً مسلح به انواع تسلیحات مدرن و به روز میجنگیدیم. در کلیت دفاعمقدس ما پیروز شدیم، اما به هر حال در خلال آن گاه عدمالفتحهایی وجود داشتند که گریزی از آنها نبود. نهایتاً این ایستادگی و رشادت ملت و رزمندگان ایران بود که باعث شد تا حماسه بزرگی، چون هشت سال دفاع مقدس خلق شود.